روز جمعه که بابایی رفته بود سالن وقتی برگشت دید که آقا ایلیا سقوط آزاد داشته و کلی هم به بابا بزرگ آسیب رسونده .
ما هم بی خیال شدیم و شب ساعت ۳ بود که فهمیدیم آقا بد نفس میکشه و سرفه ناجور میکنه و تب هم داره . خلاصه تا صبح چه بر سر ما اومد بماند . دیروز هم با کلی آشنا بازی و ... ام آر آی و سی تی اسکن و ... پزشک متخصص مغز و اعصاب و ... ساعت ۶عصر مطمئن شدیم که چیزی نبوده و یه رفلکس بوده و رفع شده البته یکی از دنده های آقا ظاهرا فرور رفته بود که اون هم بابایی با سیستم دیافراگم درمونش کرد آخه خودش یه عمر از شکستگی و فرورفتگی و ... کلی تجربه داره .
بعله بالاخره دیروز تموم شد و ما دوباره فهمیدیم تا این جوجه بزرگ بشه چه دهانی از پدر و مادر تعمیر (سرویس ) میشه .
سلام خوبین؟
امیدوارم حال اقا ایلیا هم خوب باشه
به من سر نمیزنین:(