قهرمان کوچک

وبلاگ آقای ایلیا سلیمی

قهرمان کوچک

وبلاگ آقای ایلیا سلیمی

خدایا خیلی بزرگی !

چهارشنبه هفته گذشته بود که آقا ایلیا بعد از خورد کیک تویه خونه حالش به هم خورد . ما هم فکر کردیم زیادی خورده و بهش آب میوده دادیم . اما باز هم بالا آورد . تا شب این موضوع ادامه داشت و کم کم بی حال شد تا اینکه ساعت ۱۰ رفتیم کلینیک و براش سرم زدیم . ساعت ۲ اومدیم خوابیدیم و باز هم فرداش ساعت ۵ رفتیم سرم زدیم و دکتر هم چندتا آمپول براش نوشت .

جمعه صبح آمپولشو زدیم و ساعت ۱ بود که اون اتفاق افتاد و پسرم رو با حالت تشنج بردیم بیمارستان .

بالاخره بعد از دو روز بستری شدن و تحت نظر بودن مشخص شد که یه شک دارویی بوده و به دلیل عوارض جانبی داروی  .. آمیکاسین .. این حالت رخ داده .


از همه پدر مادرا خواهش میکنم با اولین تظاهر بیماری اسهال و استفراغ حتما فرزندشون رو به بیمارستان ببرند و حتما فقط به متخصص مراجعه کنند . دکتر ما که خیر سرش متخصص اطفال بود نتونست براش کاری کنه و فقط خدا بهمون رحم کرد .

در مورد عوارض داروها هم حتما سوال کنید و تا کاملا مطمئن نشدید اونو به بچتون ندید .

خدا نگهدار همه فرشته های کوچولو باشه . آمین .


کمانگیر کوچک .

یکی از فعالیتهاییکه با آقا ایلیا انجام دادیم تیر اندازی بود که خیلی خیلی ازش استقبال کرد .

البته با تپانچه گازی خیلی حال نکرد اما تا دلت بخواد با کمانهای بابا ( ریکرو و کامپوند) کلی پز داد و تازه به همه هم معرفی میکرد .

bili.jpg

اینجا هم با تیر کربن فلش ۱۵ هزار تومنی بابا داره به اصطلاح خوش" پرتاب - برنده "  میکنه .

سال جدید .

بالاخره عید هم از راه رسید و دومین سالیه که آقا ایلیا با ما داره عید رو جشن میگیره .

تویه چیدن سفره هفت سین که کمک کرده و با خوردن انواع شکلات و آجیل و مخصوصا خیار کلی حال میکنه .

تازه به مهمونا هم تعارف میکنه : مهمونا بخورید !!

از اونجا که خیلی هم مهمون نوازه تا یه مهمون میبینه (( آی کردی کردی )) میرقصه .


تا گزارش بعدی فعلا .

ابداعات جدید .

حدود یک هفته میشه که بیلی داره چند سیلابی صحبت میکنه .

و دیشب برای اولین بار گفت : ایلیا مامانشو دوست داره !!

که یهویی هردومون خشکمون زد و یه بار دیگه خدارو شکر کردیم .


جملاتی مثل :


اذیت نکن .

زود بیا .

ایلیا خوابش میاد .

ایلیا غذا بخوره .

ایلیا لباس بپوشه .

ایلیا پی پی !

دارت بازی بکنه .


و ...

از آخرین اختراعات کلامی آقا ایلیا هستش .

البته جنگیدن رو یادش نمیدم . چون قرار نیست تویه روستای دور افتاده بزرگ بشه و برای بدست آوردن غذا جنگ بکنه .

قانون مند بودن . مهارتهای کلامی . زبان انگلیسی و کامپیوتر محورهای اصلی ما برای تربیت آقا ایلیاست .

تصمیم ندارم براش پلی استیشن بخرم تا مثله یه نفر دیوونه بشه و با خودش در حال راه رفتن کشتی کج بگیره  یا اینکه شبها خواب لاک پشتهای نینجا ببینه .

دنیای آینده دنیای حرف زدنه .

سلام پسرم !

دیشب برات گریه کردم .

چون میبینم که خیلی مهربونی . جون میبینم که گذشت داری . چون میبینم که اسباب بازیهات رو به هم سن و سالای خودت میدی در حالیکه اونا کتکت میزنن .

بابایی کاش میتونستم یه جایی ببرمت تا دیگه مجبور نباشی از کسی بترسی .

پسرم  دلم میخواد قوی باشی اما چجوریش رو نمیدونم .

قدرت طلبی تویه ذاته بعضیها هست . اما چرا باید اونو به رخ همه بکشن .

ایلیای من دوستت دارم با همه مهربونیهات .

http://rlv.zcache.com/da_da_daddy_dad_my_son_fathers_day_card-p137532912866767886qt1t_400.jpg