لی لی لی حوسک !
جوجو اومد آب بوحوره اوتاد حوسک .
اسمت چیه ؟ : ایییا ( ایلیا )
خونتون کجاست ؟ :پدیسس ( پردیس )
چند درصد پسر خوبی هستی ؟ : صددصد .
روز جمعه که بابایی رفته بود سالن وقتی برگشت دید که آقا ایلیا سقوط آزاد داشته و کلی هم به بابا بزرگ آسیب رسونده .
ما هم بی خیال شدیم و شب ساعت ۳ بود که فهمیدیم آقا بد نفس میکشه و سرفه ناجور میکنه و تب هم داره . خلاصه تا صبح چه بر سر ما اومد بماند . دیروز هم با کلی آشنا بازی و ... ام آر آی و سی تی اسکن و ... پزشک متخصص مغز و اعصاب و ... ساعت ۶عصر مطمئن شدیم که چیزی نبوده و یه رفلکس بوده و رفع شده البته یکی از دنده های آقا ظاهرا فرور رفته بود که اون هم بابایی با سیستم دیافراگم درمونش کرد آخه خودش یه عمر از شکستگی و فرورفتگی و ... کلی تجربه داره .
بعله بالاخره دیروز تموم شد و ما دوباره فهمیدیم تا این جوجه بزرگ بشه چه دهانی از پدر و مادر تعمیر (سرویس ) میشه .
به نظر شما با اشاره به این عکس و گفتن جمله زیر اقا ایلیا چی میگه ؟
What is this ?
بابایی سیپپپپ !
به قول خاله جونش میگه : این حرف زدن خودش تموم شد داره انگلیسی حرف میزنه .
دیروز مبارزات اورینتال بود .
بعد از اینکه اومدم خونه یه خورده با ایلیا مبارزه کردیم و کلی هم از خودش علاقه نشون داد.
موندم آیا بذارم راه خودمونو ادامه بده یا اینکه بفرستمش شطرنج با مانع !!!!
ما که خیری ندیدیم !!!
دیروز مصادف با عاشورای حسینی برای اولین بار من و بابا بزرگ آقا ایلیا با هم رفتیم یه مهمونی کاملا مجردی و مردونه .
مهمونی ناهار نذری امام حسین .
خونه دوست بابا .
و دیگه جایز نیست به آقا ایلیا بگم جوجه . چون ایشون دیگه برای خودش مردی شده .
پس با عنوان قهرمان کوچولو براش وبلاگ زدم .
اون قهرمان منه چون همیشه داره رکورد برای خودش میزنه .
یه روز برای اولین بار کتاب میخونه .
یه روز برای اولین بار شعر میخونه .
یه روز برای اولین بار ...
و ما هم به همین اولین بار ها هر روز هزار بار زنده میشیم .
خدایا همه جوجه ها رو خودت نگه دار .
آمین .